سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آزاد و رها

قلمم تحمل قفس ندارد پیشی!

پیشی!این روزها می شکنم در خودم مدام. من شکستنی نبودم.

تو نمی دانی این روزها چه بلایی سرم آمده است؟!

یعنی دچار کدام درد بی درمان  شده ام آخر؟!

پیشی! روزهاست که خواب نمی بینم، اما هیچ یادم نمی رود.

روزی را که آمدی توی خوابم،

صورت خندانت جلوی چشمهایم است هنوز.

پیشی!این روزها در رخوتی عجیب دست و پا می زنم.

پیوندی نیست دیگر میان خنده هایم و روزهایم.

اصلا می دانی،انگار این روزها دارم توی خواب دست و پا می زنم،

توی خواب راه می روم.

می بینی پیشی؟!

خب،انگار دیگر دقیقه هایم رنگی نیستند.

یادم بده شکستنی نباشم این روزها.

شکست را دوره نکنم دیگر.

پیشی!شعرهایم را بخوان نرم نرم؛

بخوان،من می خواهم روزها و روزها بنویسم.

نمی خواهم روزگار از نوشتن دورم کند؛

قلمم تحمل قفس را ندارد.

تو بگو،آخر چطور می شود روزگار را دور زد و باز عاشق بود؟!

می خواهم بنویسم این روزها ،تو یادم بده شکستنی نباشم پیشی!




رها ::: دوشنبه 84/12/15::: ساعت 6:27 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 17


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :25114
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<