• وبلاگ : آزاد و رها
  • يادداشت : اي عزيز خداوند
  • نظرات : 5 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خاتون 
    توي يکي از کتابهاي استاد ميخوندم که از عشق ز ميني ميشه به خدا رسيد اما باراه وروش خودش. اينکه يه نفر بره زورکي عاشق بشه و خودش رو الکي درگير فکر وخيال بکنه نه تنها به خدا نميرسه بلکه شايد از زمينش هم سقوط کنه اون عشقي که انسان به خصوص يک جوون رو به خدا ميرسونه اينه که ناخواسته مهر يکي بيفته توي دلت و تو در برابر هواي نفست تقوا پيشه کني اون وقت خدا هم براي جايزه قرب به خودش رو بهت هديه ميده

    سلاااااااااااااااااااااااام آزي جووووووووووووون

    چند وقتي بود افتخار كامنت گذاشتن نداشتم

    بالاخره اي صفحه باز شد

    سلام

    خسته نباشي

    شعر قشنگيه

    خواهمش سير ببينم که غم از دل برود

    آنچنان جاي گرفته است که مشکل برود

    سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن

    سر خود گيرد و خود در پي قاتل برود

    ساربان تند مرو ور نه چنان مي گيريم

    که تو و ناقه و محمل همه در گل برود

    يا علي

    كلبه‏ات شاعرانه‏ است
    در زير پيراهن من خدا هست... زيرا كه هم او بود كه گفت... اي آدم قدرتي به تو خواهم داد به نام وفا... تا اشكها در گونه ها بخشكاني و وعده ها محكم گرداني... تا دستها در دست و دلها در دل و من ها همه ما كني... افسوس كه نمي دانست... وفا ملعبه اي خواهد شد بر چشمان دنيا دوست... تا نبيند تاريكي سپيد شبهاي ابري دلهاي نا اميد درخشان را... چرا كه همان خداست... موفق باشي رفيق... يا حق. كوير

    خدمت همه ادبيان عرض مي كنم كه اين متن به هيچ عنوان متن ادبي يا شعر يا هز چيز ديگه اي كه شما دوستان در ادبيات سراغ داريد نيست

    اين متن و تمام متن هايي كه تا به امروز اينجا قرار داده شده يه گفتگوي خيلي ساده با خداوند است كه هر انساني به زبون و روش خودش اين كار رو انجام ميده

    براي اين كار و دركش ،فقط و فقط بايد عاشق بود

    اين عاشقي هم راحت نيست به هيچ وجه

    اگه اين طوري بود همه عارف مي شدند

    اميدوارم حداقل بتونيم خدايي باشيم و به پاي مراحلش برسيم

    آمين

    + زهره 

    به گوشم خواند

    البته خود ميداني

    كز ره تكرار عادت حاصل ميشود و عادت

    پيشكش ميكند كسالت و سپس دوري

    ...

    كسي ناگاه و ناآگاه درونم رفتم بازيگون تا از ره عادت

    كناري وانهد ميخواهم معلول

    ...

    كس اينجا نيست

    نه او وعده ام ميداد به دوري از پس عادت

    نه آنكه ابتدا او بود و غيرش هيچ

    منم معتاد يك عادت

    آلودن

    ...

    تمام هستن من را به غارت برد او عادت

    سلام.

    خيلي با حال بود. بعدا يه مطلب برات مينويسم. الان وقت ندارم. موفق باشيد.

    سلام دوست گرامي

    از اشنايي با بلاگ قشنگت خوشحالم

    خيلي زيبا مي نويسي

    مويد و منصور باشي

    بانو

    + رها 

    ياهو .

    به صداي من كمي گوش بده

    ..........................

    دب به اين خسته ي خاموش بده

    ببين از چي مي خونم براي تو

    ..............................

    اي همه هستي من فداي تو

    بيا اقام بيا اقام بيا اقام

    نوشته تون عالي بود

    موفق باشيد و هميشه شادو سلامت

    التماس دعا

    يازهراي اطهر

    اللهم عجل لوليك الفرج .

    سلام به همه شما بزرگواران عزلز

    ممنون از لطف همتون

    سراغ همگي خواهم اومد انشا ا...

    عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد... (دورود... ديد خوبي بود... هرچند تكليفش با شعر يا متن ادبي مشخص نيست... ضمن تبريك منتظر نوشته‏هاي بهتري هستم.)

    من ارتباطي نميتونستم بين آزاده و رها ايجاد كنم جز اينكه هر دو يكي شد الان به نظرم البته.

    اما واقعا حس ميكنم فرقي هم نداره....مهم نيست

    با همه اين اوصاف...هميشه يه جايي دوست دارم بگم محشر بود غرق نوشته شدم و هزارتا چيز قشنگ اما الان نميتونم چيزي بگم يا شاعرا خوابند يا فكر من گوشتكوب ميزنه...اما با اين همه قلب خود را پس ميگيرم كه تنها دارايي من است...او بي من و من بي او يعني هيچ درست است هيچكس همه زندگي من است اما من تا ابد زنداني زمين نيستم پس...

    اينم دو خط....اول صبح...اول بودي!به هر حال ...

    راستي آزاده جان منم به روزم اونورها بيا...يا حق

    سبز باشي و سربلند!

    به نام خداي من و تو

    سلام آزاده مهربونم اول!