• وبلاگ : آزاد و رها
  • يادداشت : عشق و مرگ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ... 
    بيجاره بانو!

    پروردگارا! صائقه ي نگاه تو بر جانم شعله هايي از عشق و بيداري افکند و ترنم باران بخشش تو بر انديشه و روحم طراوت بهار را بخشيده، پس اي مهربان همواره دل مرا با گل واژه هاي نيايش زنده نگهدار و از مرداب ريا و طمع برهان و در پناه سايه ي خويش به گذشت و مهرباني اُنس ده

    بسم رب الحسين(ع)

    سلام رها جان . ممنونم كه بي شناخت من تو وبلاگم كامنت گذاشتي . خانومي شايد باورت نشه ولي من هر خط اين متنت رو كه خوندم گريه كردم . آخه منم با عزيز دلم كه تو وبلاگم براش دلتنگي ميكنم اينجوري خدافظي كردم تا آخرين لحظه كه تو تاريكي ته ك.چه سايه اش هم كم بشه و محو نگاش كردم و عجيبه كه اين دفعه وقتي داشت مي رفت من فقط گريه كردم . شايد دلم فهميده بود كه ديگه نمي بينتش . حالم اصلا خوش نيس . دستام داره مي لرزه . اشكامم نمي ذاره . بازم ممنونم گلم كه سر زدي . شرمندم كردي .ممنونتم .

    موفق باشي نازنينم . دعامون كن . خيلي . يا علي

    سلام... هر ÷

    سلام. وبلاگتان را مشاهده كردم اميدوارم كه موفق باشيد. مطلب (سربندهاي فراموش شده) در وبلاگ من منتظر حضور سبز شماست.

    + رهگذر 

    سلام

    چه زيبا وداع نمود و چه رعنا دل را به دلداده داد و رفت .

    ازاده امد و اسير رفت .

    دل به اسارت كشيدن نيز زيباست !

    راستي !

    دلت چه شد ؟ با خود برد !؟

    پس بيمت ز چيست !؟ خندان باش كه در بندش ازادي و ازده

    قلبت در موسم هجران هميشه به يادش تپنده باد

    سلام... خداحافظي هميشه سخته....

    و انتظار ....

    واژه اي است كه براي معنا كردنش به انتظار نشسته ام

    دل مي ستاند از من و جان مي دهد به من
    آرام جان و كام جهان مي دهد به من
    ديدار تو طليعه ي صبح سعادت است
    تا كي ز مهر طالع آن مي دهد به من
    دلداده ي غريبم و گمنام اين ديار
    زان يار دلنشين كه نشان مي دهد به من
    جانا مراد بخت و جواني وصال توست
    كو جاودانه بخت جوان مي دهد به من
    مي آمدم كه حال دل زار گويمت
    اما مگر سرشك امان مي دهد به من
    چشمت به شرم و ناز ببندد لب نياز
    شوقت اگر هزار زبان مي دهد به من
    آري سخن به شيوه ي چشم تو خوش ترست
    مستي ببين كه سحر بيان مي دهد به من
    افسرده بود سايه دلم بي هواي عشق
    اين بوي زلف كيست كه جان مي دهد به من

    بد نيست اگر کمي به هم فکر کنيم در بحبوحه خنده به غم فکر کنيم بد نيست اگرخانه ما سيماني است به خشت و گل و نفوذ نم فکر کنيم هر وقت زيادمان دلي ميشکند بد نيست که يک لحظه به کم فکر کنيم من عاشق و تو هر که در اين عصر غريب بد نيست اگر کمي به هم فکر کنيم
    واقعا ؟! ... چه خوب !
    سلام رهاي عزيز ...متن فوق الاده اي بود لذت بردم خيلي زيبا بود ..ممنون كه خبرم كردي بازم بيايد خوشحال ميشم ..منتظر آپ بعدي تون هستم ..
    سلام ققنوس جان ... خواهش ميکنم ... اما راستش يادم نمياد کي اينجا سر زده بودم ... ميشه راهنمائي‌ام کني؟

    درود.

    تشيه هاي خوبي داريد. « آدم دزد و دله اي كه نگاه مي دزده » ، « بچه اي كه علي رقم لكنت مجبوره كلي حرف بزنه» ، « پر كشيدن پروانه از دست مسافر در هنگام خداحافظي و دست تكان دادن» و در مقابل همان حركت ولي با حسي كاملا متفاوت و بادبزن برقي، «زيباتر، ماهي تشنه » و ...

    شايد 70% نوشته ي شما همين تشبيه ها باشند.

    در كل نوشته مرا به ياد نقطه ي ضعف خانم ها ، يعني احساسشون مي اندازد.

    مطلب ديگري كه از نوشته ي شما بر مي آيد، قول دوري و دوستي است. چرا كه در لحظه ي وداع شدت عشق را حس مي كنيد. چيزي كه شايد تا آن لحظه دركش هم نكرده بوديد.

    بـــدرود

    به بدرقه ات

    نه كاسه ي آب ِ خرافه اي برخاك خواهم ريخت

    نه بوسه بر عطر ِ گل ِ تنهايي را از تو طلب خواهم كرد

    كه جهان

    بازگشت دوباره ي تورا

    به بانگ صامتش با من در ميان نهاده است !!!

    ******************************************

    سلام .واي واي واي چه خداحافظي ناناسي بوده .

       1   2      >